: )))))
عنوان خوبی انتخاب کردم، احسنت.
خب، چی داشتم میگفتم؟ آهان. میخواستم بگم از معدود کارای خوب و درستی که کردم این وبلاگ بوده. اول اینکه اسم نداره. این یعنی هر ضری بخوام میزنم. دوم اینکه مهم ترین مخاطبش خودمم؛ یعنی نه برای لذت بردن عزیزانی که تشریف میارن، بلکه برای اینکه چیزایی که تفت میدم به کارم بیان بعدن مینویسم. و خب این واقعاً بهم کمک کرده. وقتایی که میام میخونم خودمو، حس میکنم دمم گرم.
حالا این فازو ندارم که چه عن خاصی هستم، بیشتر منظورم اینه که دمم گرم که نوشتم اینارو برای مرور. من حافظهی به شدت ضعیفی دارم.
این یه بخش از چیزایی که میخواستم بگم. بخش دوم درباره اینه که دارم حس میکنم یه انرژیایی، نمیدونم از کجا اومده سراغم که داره میفرسته جلو منو. خیلی سرعتم چشمگیر نیست، خیلی وضعیتم جالب نیست؛ ولی به نظرم حتی همینم اگه باقی بمونه، کلی کمک میکنه.
همش دربارهی ظرفیته به نظرم. فقط باید ظرفیتمون رو ببریم بالا. میگن یارو میره سربازی مرد میشه. در واقع منظورشون ظرفیته. میگن رنج یعنی رشد. در واقع منظورشون ظرفیته. میگن آدم تو محدودیتها ستاره میشه. و صدهزارتا چیز دیگه که میگن. وقتی بدونم که همه چی دربارهی ظرفیته، اون موقع میفهمم که باید چجوری نگاه کرد.
اینکه چجوری باید نگاه کرد و فهمیدنش البته الزاماً ربطی به عمل کردن بهش نداره. اون یه بحث دیگه میطلبه در مورد مدل کارکرد ذهن. که البته همین کارکرد هم دربارهی ظرفیته. ظرفیتت که بالا میشه میتونی حتی به مغزت بگی چجوری کار کنه. ولی خب فعلاً که در حد این صحبتها نیستم، از همین رو بهتره در یک بجث جداگانه به مدل کارکرد مغز بپردازیم.
درمورد اینکه حتی میتونیم به مغزمون دستور بدیم اونجوری که ما میخوایم کار بکنه و قواعد روان شناختی رومون کار نکنن، پیشنهاد میکنم درباره آزمایش مارشملو مطالعه بفرمایید ( مثلاً این مقاله در وبسایت ترجمان بدی نیست ). نشون میده که میتونیم کارکرد ناخودآگاه مغز رو خودآگاه کنیم؛ البته این هدف آزمایش نبوده، ولی مثال خوبیه براش. بازم قانع نشدین بیاین دربارهش صحبت کنیم، چون من شدم : )))
پینوشت:
اگه خواستین بگین آزمایش مارشملوی جدید نشون میده که تجربه مهم تره، باید بگم به نظرم اون بستگی به تعریفمون از موفقیت داره و اینکه داریم در ازای چی، چی به دست میاریم؛ و اگه شما به این جمع بندی برسی که حتی در نداشتن کلوچه هم میتونه موفقیتی نهفته باشه، و به عبارت دیگه حرص خودت رو از بین ببری، اون موقع تجربیات ما دیگه اونقدرا هم مهم نخواهند بود.
ولی خب، هیچی مطلق نیست. اثرانگشت خداییم به هرحال.
امتداد...برچسب : نویسنده : veergoul بازدید : 97