نمیدونم دقیقن توی همهی این مدتی که دارم سعی میکنم خودم باشم و خودم چیا رو فدای چیا کردم. چه بهایی برای چه دستاوردی هزینه کردم یا اصلاً نمیدونم چقد بازخورد داشته یا نه.
خودم هم ناراحتم از نتیجه، هم خوشحال. یعنی حس میکنم ناراحت شدن براش زوده، باید ادامه داد؛ ولی خب از اون طرف هم حس میکنم این من نیستم. من خیلی سریعتر بود. در کسری از ثانیه همهچیو ردیف میکرد. این من جدید خیلی فراخه.
البته جدید که چه عرض کنم، همون پخ قدیمیه، صرفاً زاویه دید تغییر کرده.
یه ماهی هست زمینگیر روحی شدم؛ هیچ گهی نمیخورم. چند روز دیگه سالروز آبسرده. در واقع سه روز دیگه : ))) مغزم رها نمیکنه، فکر هم نمیکنم هیچوقت بکنه.
چند روز پیش داشتم با یه بندهخدایی صحبت میکردیم، آخرش گفتیم ایشالا عشق نجاتمون بده.
فیلم هندیه.
میدونی، کاش وجود داشته باشیم. جیگر. حداقل به چیزی که خودمون باورش داریم عمل کنیم.
امتداد...برچسب : نویسنده : veergoul بازدید : 134