باید

ساخت وبلاگ

ما آدما ترجیحمون به اونیه که دوسش داریم، نه اونی که برامون خوبه. من میدونم ورزش برام خوبه مثلاً، ولی سیگار رو ترجیح میدم؛ چون حال ورزش رو ندارم.

درباره‌ی آدم و آدم، دقیقاً برعکسه. یا حداقل برای من اینطوریه. از بین رفیقام، من کلی کسی رو دوست ندارم. نه به این معنا که از کسی خوشم نمیاد، به این معنا که هیچ وقت سمت کسی که ازش خوشم میومده نرفتم. اما به کسایی که تلاش میکنن یه رابطه رو با من شروع کنن اجازه میدم بیان تو، حتی بعد یه مدتی یه تصوری شکل میگیره به عنوان رفیق صمیمی. در صورتی که من از وقتی یادم میاد رفیقی نداشتم. میگم نداشتم چون هیچ‌وقت من انتخابشون نکرده بودم و معمولاً خیلی واردشون نمیکنم به خیلی از مسائل.

اما درباره‌ی آدم و عشق، باز دقیقاً برعکسه. یا، حداقل من اینطوری ام. این یدونه رو آدم دوست داره اونی رو انتخاب کنه که خودش دوست داره. نه اونی که براش خوبه. اون چیزی که برات خوبه اونیه که دوستت داره، نه اونی که دوستش داری. در قریب به اتفاق شرایط این موضوع دو طرفه نیست. یه طرف از رو منطق و حساب کتاب وایساده، و فقط یه طرفه که کله‌ش داره میسوزه از علاقه.

فلذا اگر شما فک میکنی این موضوع برای شما دو طرفه‌س، عالیه. روی صحبت با شما نیست. اما اگه نظر شخصی منو بخوای، باید بگم احتمال اینکه درست بگی خیلی کمه؛ شاید باید یه محاسبه‌ی مجددی بکنی.

تو رابطه هم اونی که دوستت داره برات بهتره، و ما اگه قرار بود درست فکر کنیم، باید همینو انتخاب میکردیم. حالا همه‌ی اینارو گفتم که بگم با این مواردی که توضیح دادم، آیا مغز هم از احساس تغذیه میشه؟ اگه اینطوریه، چیکار کنیم که بریم سمت منطق؟ چیکار کنیم که احساسات رو کمرنگ کنیم؟

اینجوری خیلی سخت میشه. احساسات خودشون از جاهایی تغذیه میشن که بهتره نگم، و اگه تصمیمات هم داره از همونجا نشأت میگیره که پس بریم کشکمون رو بسابیم.

باید گذاشت و گذشت.

نمیشه...

امتداد...
ما را در سایت امتداد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : veergoul بازدید : 96 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 2:41